Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-26@18:33:54 GMT

پیشنهاداتی برای جایزه ادبی شهید اندرزگو

تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۹۱۶۴۶

پیشنهاداتی برای جایزه ادبی شهید اندرزگو

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: یاسر عسگری فعال فرهنگی و مدیر انتشارات راه یار یادداشتی را با موضوع «پیشنهاداتی برای برگزاری بهتر جایزه شهید اندرزگو» برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

جایزه ادبی «شهید سیدعلی اندرزگو» با موضوع روایت تاریخ معاصر و دوران پهلوی، توسط «مجمع ناشران اسلامی» هر دو سال یک‌بار برگزار می‌شود، نخستین دوره این جایزه در سال ۱۳۹۸ با ۳۴۰ اثر و با موضوع تاریخ انقلاب و روایت برگزار و جوایزی به برگزیدگان اهدا شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مشروح یادداشت عسگری را در ادامه می‌خوانیم؛

«۱. ما در انتشارات «راه یار» و مجموعه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به تاریخ شفاهی و تجربه زیسته به عنوان «روشی برای فهم بهتر و تحلیل دقیق‌تر پدیده‌ها و وقایع» و فراتر از آن به عنوان «روشی برای تولید علوم انسانی و علوم اجتماعی بومی» نگاه می‌کنیم. متأسفانه در رویکردهای نیروهای فعال در زمینه تحول در علوم انسانی، بحث‌های تاریخ شفاهی و تجربه زیسته، جایگاه مهمی ندارد و از زاویه تولید علوم انسانی بومی، به تاریخ شفاهی نگاه نمی‌کنند.

۲. یکی از فواید و نتایج مهم ثبت خاطرات شفاهی و تجربه زیسته، «اصلاح برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌ها و حکمرانی» است. بیش از چهار دهه تلاش و تکاپو و جهاد و استقامت و خلق مسیرهای جدید در بسیاری از عرصه، با وجود همه فشارها و محدودیت‌ها و تحریم‌ها و جنگ‌های نظامی و رسانه‌ای، کشور ما و مردم و مدیران ما را انباشت بی‌نظیری از تجربیات و خلاقیت‌ها کرده است. ما برای برنامه‌ریزی‌های دقیق‌تر و اصلاح و بهبود شرایط فعلی یا الگوگیری از آن برای شرایط جدید، چاره‌ای جز ثبت خاطرات و تجربیات مدیران و فعالان فرهنگی و اجتماعی و هنری و نظامی و علمی و صنعتی نداریم.

۲. متأسفانه «تنوع موضوعی» و «تنوع قالبی» ما در حوزه تاریخ (به ویژه تاریخ معاصر) کم است. اگرچه خوشبختانه کتاب‌های خوبی در سال‌های اخیر منتشر شده، ولی کافی و متنوع نیست. غالب موضوعات و قالب‌های ارائه، تکراری هست و ابتکار و خلاقیت کمی در آنها به کار رفته است. بعد از سه دهه کار جدی در حوزه تاریخ شفاهی، کارهای ضعیف و معمولی از نویسندگان و مراکز تاریخ نگاری ما پسندیده نیست و جای اعتراض و انتقاد دارد.

۳. ما به عنوان جریان ارزشی و انقلاب تاریخ نگاری، در آثار و کتاب‌های خودمان کمتر «موضوعات» و «مفاهیم» را به عنوان «سوژه محوری» بررسی کردیم و تاریخ را از این منظر بررسی یا روایت نکردیم. مثلاً محله‌نگاری، آب، نان، زمین، کشاورزی، دانشگاه، روزنامه، سیستم اداری، تلویزیون، سینما، دستگاه قضائی، زنان، ماشین، تصادف، فقر، مدارس، فساد، بازار، گندم، کتاب، جوانان، دختران، کودکان، هنر، بهداشت، روستا، خیابان، مستند و… کارهایی که برخی ناشران غربی در حوزه علوم اجتماعی و مردم شناسی و تاریخ انجام دادند و سیر تحولات یک موضوع یا مفهوم یا سوژه را در طی یک قرن یا چند قرن را با زاویه دید و مبانی فکری خودشان روایت کردند و لابلای آن، روایت‌های مربوط به دوره انقلاب اسلامی را نیز بیان کردند که غالباً در دوره معاصرش، سوگیری منفی دارد و مشخص است انقلاب اسلامی به درستی آنها شناسانده نشده یا اینکه مشاوران مطلعی در این زمینه نداشتند و در کل، به نفع گفتمان انقلاب نیست و انتقادات به انقلاب و انقلابیون پررنگ و غالب است؛ اگر صرفاً بحث انتقاد و اعتراض باشد، مشکل نیست، بلکه جهت‌گیری نادرستی دارند و مخاطبان و تحلیلگران را به اشتباه می‌اندازند.

۴. متأسفانه ما مبلغان جامعِ خوش بیان و باانگیزه برای ترویج درست تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب کم داریم. مبلغان و محققانی که با ظرفیت‌های رسانه آشنا باشند و با هنرمندی، تاریخ و وقایع تاریخی را خوب، دقیق و جامع و جذاب روایت کنند؛ مبلغانی که حس داشته باشند و انگیزه مطالعه تاریخ را به مخاطبان و جوانان بدهند. متأسفانه مورخان و محققانی که حس و حال ارائه جذاب و رسانه‌ای داشته باشند کم داریم. تنها راوی تاریخ معاصر را که حس و حال و انگیزه دارد را «خسرو معتضد» می‌دانم که مخاطبان عمومی هم استقبال خوبی از برنامه‌ها و اجراهای تاریخی او دارند ولی خوب مشخص است که ایشان راوی مناسبی برای تاریخ و گفتمان انقلاب نیستند. یا حجت‌الاسلام حامد کاشانی که راوی و محقق با حس و حالی در عرصه تاریخ اسلام و آقای محمدعلی صمدی راوی و محقق باانگیزه‌ای در حوزه دفاع مقدس است. شاید بتوان دوره‌ها و برنامه‌ها و حتی مسابقاتی برای «تربیت و آموزش راوی تاریخ» در این حوزه تدارک دید و حتی می‌توان در قالب مسابقات تلویزیونی جذاب، مشابه و یا الگو گرفته از مسابقات طنز «قند پهلو» و «خنداننده شو» و «خندوانه» و تربیت و ترویج هیأت در برنامه «حسینیه مُعلّی»، عمل کرد.

۵. متولیان فرهنگی باید در سازوکار حمایت از نویسندگان و ناشران هم تجدیدنظر کنند. ضرورتی ندارد با توجه به شرایط اقتصادی کشور، از هر نویسنده و هر ناشری حمایت کرد. باید اولویت‌های حمایتی را هر سال یا هر دو سه سال مشخص و معین کرد. البته معتقد به حمایت‌های حداقلی از فعالان حوزه نشر و کتاب هستم و کف حمایتی وزارت ارشاد باید شامل حوزه فعالان و دغدغه‌مندان این حوزه شود ولی باید اولویت‌های حمایتی به درستی مشخص شود. از سویی در اجرا هم دقت شود که حمایت‌های حداقلی بدون تبعیض باشد و هم حمایت‌های صورت گرفته، به نتیجه مدنظر و از قبل تعیین شده، محقَق شود یا اینکه نزدیک باشد.

۶. بحث صوتی یا گویا کردن کتاب‌های فاخر حوزه تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب می‌تواند از اولویت‌های کاری این دبیرخانه جایزه شهید اندرزگو باشد، البته به شرطی که حق و حقوق نویسنده و ناشر هم رعایت شود. الان صوت‌های تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد موجود و در دسترس همگان است. می‌توان طی برنامه عملیاتی دو سه ساله، اکثر کتاب‌های مهم حوزه تاریخ انقلاب گویا و صوتی شود و این کار مهم، با برنامه ریزی و همت و اراده متولیان فرهنگی قابل تحقق است.

۷. دفاع ضعیف یا دفاع بد، بدترین تبلیغ است. این ماجرا هم دوباره تاریخ انقلاب و هم تاریخ دفاع مقدس و هم شهدا وجود دارد و به نظرم لازم است که بر کتاب‌های این حوزه باید سخت‌گیری بیشتری شود تا آثار فاخر و مُتقن و حتی جذاب‌تری ارائه شود. هم سطح معرفتی آنها ارتقا پیدا بکند و هم از جهت کتاب‌پردازی‌ها، استانداردهای بالاتری داشته باشند. دبیرخانه جشنواره شهید اندرزگو می‌تواند مشاور فکری و هنری دغدغه مندان و ناشران این حوزه باشد و از آثاری که شرایط و ضوابط دبیرخانه را رعایت می‌کنند حمایت مادی و معنوی و رسانه‌ای جدی تری بکند.

۸. متأسفانه ناشران و نویسندگان ما در تاریخ‌نگاری داخلی محدود شدند و همین افق پروازی و گستره اثرگذاری ما را کم می‌کند. ما نباید دامنه و گستره تاریخ شفاهی خودمان را محدود به داخل مرزهای کشور بکنیم. با توجه به تجربیات گرانبهایی که طی سی-چهل سال اخیر در حوزه تاریخ شفاهی و خاطرات شفاهی داشتیم، کارهای ما هم باید توسعه جغرافیایی پیدا بکند و هم توسعه معنایی و مفهومی. لذا معتقدم ما نه‌تنها باید تاریخ مرتبط به کشور خودمان را بنویسیم، بلکه لازم است در ثبت تاریخ منطقه (اعم از حوادث و شخصیت‌ها و جریان‌ها) هم اقدام کنیم و حوادث آنها را هم تا جایی که امکان دارد، بنویسیم و حداقل ثبت خاطرات و تاریخ شفاهی منطقه و کشورهای اسلامی را به صورت جدی در دستور کار خودمان قرار بدهیم. الآن وقت آن است که خاطرات شفاهی و تجربیات مدیران ارشد، مسئولان، سیاستمداران، و فعالان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و هنری و علمی کشورهای همسایه و منطقه را ثبت و ضبط کنیم. وضعیت علمی و تجربی ما در ثبت خاطرات شفاهی، قابل مقایسه با دیگر کشورهای همسایه نیست و ده‌ها پله بالاتریم. محققان و نویسندگان باتجربه و کارآزموده کشورمان را باور بکنیم و آنها را حمایت و تشویق کنیم که وارد عرصه ثبت خاطرات فراملی، منطقه‌ای و بین‌المللی بشوند؛ از ترکیه و افغانستان و پاکستان گرفته تا عراق و سوریه و لبنان و مصر و تونس و یمن و… ایام اربعین و ایام حج هم فرصت‌های خوب ولی محدودی برای ثبت خاطرات و تجربیات است. موکب‌داران انقلابی، رزمندگان، شخصیت‌های جهادی و اسلامی هم تا حدودی در دسترس ترند.

۹. مطالعات تاریخی مردم و حتی نویسندگان و هنرمندان و اساتید ما کم است. مطالعات آنها بیش از آنکه محتوایی باشد، بیشتر تکنیکی و فرمی هستند. پیشنهاد می‌کنم که هم نویسندگان و هنرمندان ما مطالعات تاریخی‌شان را افزایش بدهند و هم کتاب‌های تاریخی مناسب و جذاب، با اولویت‌بندی و برنامه‌ریزی مناسب، در اختیار آنها قرار بگیرد و هم دبیرخانه جایزه، جلسات هفتگی و ماهانه تاریخی برگزار کند یا دوره‌های آموزشی فشرده در حوزه تاریخ انقلاب و تاریخ معاصر برای اینها داشته باشد. اگر نویسندگان و محققان و هنرمندان ما مانند استاد قاسم تبریزی و شهریار زرشناس و احمد شاکری مطالعات تاریخی و اسنادی دقیق‌تری می‌داشتند، دیگر نویسندگان ادبیات داستانی حرف‌های نامربوط و کنایه‌های تلخ به آنها نمی‌زدند. به نظرم نفس دیدن اسناد برای همه محققان جذاب هست و خیلی از هنرمندان و نویسندگان، نه این اسناد را دیده‌اند و نه فرصتی برای بازدید از این مراکز اسنادی و دسترسی به مدارک و اسناد تاریخی برایشان مهیا بشود. دبیرخانه جشنواره و جایزه می‌تواند در کنار نشست‌ها و کارگاه‌ها، بازدید از مراکز تاریخی و تاریخ‌نگاری و اسنادی را فراهم بکند یا این دید و بازدیدهای محققان و نویسندگان را تسریع و تسهیل بکند، البته به شرطی که شیوه استفاده درست و صحیح از اسناد را هم به آنها آموزشی بدهند و صرف دسترس خام به اسناد و مدارک تاریخی، کفایت نمی‌کند.

۱۰. متأسفانه برنامه‌های تاریخی ثابت و جذابی در حوزه تاریخ و روایت تاریخی در رسانه ملی و رسانه‌ها و خبرگزاری‌های حاکمیتی و انقلابی نداریم. غیر از برنامه آقای خسرو معتضد، برنامه ثابت دیگری به ذهنم نمی‌رسد و اغلب برنامه‌ها، موقتی و مقطعی هستند. ما نیازمند ده‌ها زنگ تاریخ، ۶۰ دقیقه با تاریخ، ۱۰۰ ثانیه با تاریخ در بخش‌های مختلف رسانه ملی یا حتی مسابقات تاریخی جذاب و مستمر تاریخی هستیم. حوادث مختلف کشور نشان می‌دهد که ما چقدر نیازمند این زنگ‌های تاریخ و اطلاعات تاریخی و تحلیل‌های تاریخ معاصر و به ویژه تاریخ دهه شصت کشور هستیم.

۱۱. دبیرخانه جشنواره شهید اندرزگو می‌تواند و باید فعال‌تر از گذشته شود و از سویی یک هویت مستقلی هم داشته باشد تا بتواند فراتر از حضور دولت‌ها و سلایق مدیران، بتواند کارهای ماندگاری را رقم بزند. می‌تواند یک دبیرخانه علمی و هنری و ادبی قوی‌ای داشته باشد تا هم سطح معرفتی و مطالعات تاریخی نویسندگان و هنرمندان را ارتقا دهد و هم سطح کتاب‌ها و محصولات و هم سطح ناشران و مراکز فرهنگی را. یک پاتوق تاریخی همگانی شود. امکان دسترسی به اسناد و مدارک تاریخی را برای نویسندگان و ناشران تسهیل کند. جلسات هفتگی و ماهانه تاریخی داشته باشد. حداقل اینکه شبیه برنامه‌های مجله بخارا، باعث دلگرمی فعالان و ناشران این حوزه‌ها شود. نشست‌های رسمی، آن هم در مراکز فرهنگی دولتی و حاکمیتی یک اثری دارد و نشست‌های غیررسمی و صمیمانه، اثرات بسیار مهم‌تر و موثرتری دارد که قابل مقایسه با هم نیستند. الان به شدت نیاز داریم که محفل‌های فرهنگی غیررسمی و دوستانه و به دور از تکلف و بوروکراسی، تقویت شود؛ مراکز و اماکنی که بتوان بی‌دغدغه و ملاحظه و تعارف، حرف‌های جدی‌تری زد و نکته‌های ناب شنید و نقدهای اصولی‌تری را دریافت کرد.

۱۲. می‌توان وظایفی مشخص‌تر برای دبیرخانه جایزه شهید اندرزگو طراحی و سیاست‌گذاری کرد و به آن هویت و تشخص جدی‌تری داد: ۱. نقد و بررسی آثار و کتب منتشر شده، ۲. مشاوره فکری و هنری و رسانه‌ای به نویسندگان، محققان و ناشران، ۳. حمایت‌های مادی، تبلیغی و رسانه‌ای از آثار فاخر و ارزشمند، ۴. ضبط درس گفتارهای تاریخی اساتید و محققان، ۵. جلسات سوژه یابی تاریخ معاصر برای نویسندگان و هنرمندان و مستندسازان، ۶. بانک سوژه‌ها و ایده‌های تاریخی برای تحقیق، نگارش و مستندسازی و فیلمنامه نویسی، ۷. رایزنی و تعامل و حمایت از نویسندگان و ناشران این حوزه، ۸. سفارش آثار هنری و ادبی خاص و فاخر، و موارد متعدد دیگر.

۱۳. طی سال‌های مختلف و با غفلت و بی توجهی‌های ما، جریان تاریخ نگاری غربی و غرب گرا و هوادار سلطنت، به تطهیر یک سری چهره‌ها و مراکز پرداخته است و به نظرم لازم است که دبیرخانه یکی از مأموریت هایش را در این حوزه قرار بدهد و در یک بازه دو ساله، تولید محتوای رسانه‌ای مختصر و مفیدی در این زمینه‌ها، طراحی کند، شاید چیزی شبیه مرکز ملی پاسخگویی دینی یا اداره پرسش و پاسخ نهاد رهبری در دانشگاه‌ها. که حداقل سوالات و ابهامات و شبهات تاریخی و تاریخ نگاری را پاسخ بدهد. مثلاً محمد بهمن بیگی تحت عنوان معلم دلسوز عشایر!، چندین کتاب دارد و چندین مستند درباره او ساخته شده است ولی ایشان به شدت همسو با دربار و سیاست‌های آمریکا عمل می‌کرد و حتی برای یکجانشینی عشایر ایران و سیاست ایل زدایی و عشایر زدایی و سرکوب مخالفان محلی در دوره پهلوی، آموزش‌های لازم را در آمریکا دیده است.

یا سیاست‌های رژیم در دانشگاه پهلوی شیراز و حتی سرکوب و بمباران مردم عشایر استان فارس و ایل قشقایی فارس با بمباران هوایی و ده‌ها و صدها موضوع تاریخی هویت‌ساز یا هویت‌سوز، تلخ و شیرین، ناراحت کننده و امیدبخش در تاریخ معاصر ایران وجود دارد که متأسفانه خیلی از آن وقایع و حقایق تاریخی را روایت نکردیم و به خاطر همین غفلت‌ها و کوتاهی‌ها، باید دچار چنین مشکلات و آسیب‌های رسانه‌ای و تهاجمات فرهنگی در کشور باشیم. ما قبلاً مرکزی فعالی مثل دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران با محوریت آقایان عباس سلیمی نمین و مسعود رضایی شریف آبادی داشتیم که صدها عنوان کتاب تاریخی را نقد و بررسی می‌کردند. الان چنین مرکزی هم کم رمق شده و هم اینکه دیگر آن انگیزه و شادابی و کارآمدی سابق را ندارد. دبیرخانه می‌تواند با استفاده از تجربیات مراکزی مانند آن و مشورت با صاحب نظران حوزه تاریخ و رسانه، خلأ وجود چنین مراکز و مجموعه‌هایی را مرتفع بکند. ما در حوزه نقد کتاب خصوصاً کتاب‌های تاریخی ضعیف و اهل مماشات و ملاحظه‌کاری هستیم ولی باید سازوکاری برای فعال شدن حوزه نقد در این عرصه‌ها طراحی کنیم و به فضای نقد جدی و واقعی دامن بزنیم. الآن در واحد تاریخ شفاهی مراکز تاریخ شفاهی و حتی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، معاونت علمی و پژوهشی راه‌اندازی شده، ولی مأموریت اصلی آن پرداختن به پاسخ به شبهات تاریخی نیست.

حداقل در دفتر مطالعات، دغدغه اول، «ارتباط حوزه تاریخ شفاهی و علوم انسانی» و «تولید علوم انسانی بومی بر اساس خاطرات و تجربیات زیسته» است و هر کدام از این مراکز هم مأموریت‌های خاص خودشان را دارند و اینگونه است که خیلی از مراکز تاریخی و تاریخ نگاری در عرصه نقد، ضعیف و بی‌انگیزه‌اند. عرصه نقد آثار تاریخی باید جدی و به‌روز شود و دبیرخانه می‌تواند یک متولی جدی و همیشگی برای چنین مأموریتی باشد.

کد خبر 5641949 فاطمه میرزا جعفری

منبع: مهر

کلیدواژه: انتشارات راه یار انقلاب اسلامی ایران دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تاریخ شفاهی جایزه شهید اندرزگو کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب تازه های نشر فرهنگسرای اندیشه انتشارات راه یار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی نشریات انقلاب اسلامی ایران فرهنگسرای رسانه ترجمه هفته بسیج ادبیات کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تجدید چاپ نویسندگان و هنرمندان مطالعات تاریخی انقلاب اسلامی تاریخ شفاهی حوزه تاریخ تاریخ معاصر دفتر مطالعات تاریخ انقلاب شهید اندرزگو خاطرات شفاهی مراکز تاریخ برنامه ریزی علوم انسانی تاریخ نگاری ثبت خاطرات رسانه ای برنامه ها کتاب ها هم سطح

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۹۱۶۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نمایشگاه کتاب و ظرفیت «گردشگری ادبی»

نورآقایی گفت: فضا و اقتصاد پیرامون نمایشگاه کتاب، گردشگری ادبی را شکل می‌دهند و می‌شود ایده‌هایی داشت که نمایشگاه کتاب به یک رویداد در این حوزه تبدیل شود. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، به نقل از ستاد خبری سی‌وپنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران؛ آرش نورآقایی، کارشناس «گردشگری ادبی»، با بیان اینکه گردشگری ادبی یک ژانر جدید در حوزه گردشگری است، ادامه داد: گردشگری ادبی به صورت اختصاصی سابقه دیرینه‌ای در دنیا ندارد؛ هرچند که وقتی افراد در موقعیت‌های گردشگری ادبی قرار می‌گیرند به نوعی این شاخه از گردشگری اتفاق می‌افتد؛ مانند آنکه اشخاص در سفری بر مزار نویسنده یا شاعری نامدار حاضر ‌شوند. همینطور بازدید از خانه یک نویسنده نیز «گردشگری ادبی» محسوب می‌شود.

نمایشگاه کتاب می‌تواند بخشی از «گردشگری ادبی» باشد

وی ادامه داد: طبق تعریفی که در دنیا از «گردشگری ادبی» صورت می‌گیرد، بازدید صرف از نمایشگاه‌های کتاب جز این ژانر محسوب نمی‌شود؛ اما این بدان معنا نیست که نمی‌توان به موضوع نمایشگاه کتاب و «گردشگری ادبی» پرداخت. از آنجایی که شاخه‌های گردشگری در حال توسعه است و انواع گردشگری شکل می‌گیرد، می‌توان «گردشگری ادبی» را نیز با گذر زمان توسعه داد و برای آن تعاریف جدیدی مشخص کرد. در واقع «گردشگری ادبی» رفتن به مکان‌های واقعی و حتی خیالی اطلاق می‌شود که در داستان‌ها خلق شده‌اند.

این کارشناس حوزه گردشگری که در سال 1392 نخستین همایش «گردشگری ادبی» را به منظور جلب توجه فعالان حوزه گردشگری و ادبیات به این مقوله برگزار کرد، افزود: ایده ایجاد «گردشگری ادبی» را با برگزاری همایشی در همین رابطه در حدود یک دهه قبل پیگیری کردم، آن زمان حتی کلید واژه «گردشگری ادبی» در ایران مطرح نبود. حتی یکی از صاحب نظران حوزه گردشگری عنوان کرد که «گردشگری ادبی» یعنی چه؟ فردا می‌خواهید گردشگری ریاضی را هم راه‌اندازی کنید! آن زمان یک خبرنگار از می‌سی‌سی‌پی به ما پیام داد که چقدر خوب است که شما در ایران می‌خواهید «گردشگری ادبی» برگزار کنید.

وی افزود: من همیشه به پیشینه ادبی کشورم توجه داشته‌ و بر اساس آن به این فکر می‌کردم که چقدر این موضوع می‌تواند در حوزه گردشگری کاربرد داشته باشد. با تحقیق متوجه شدم در دنیا چنین ژانری وجود دارد، آن زمان به یک تور «گردشگری ادبی» در دانشگاه آکسفورد برخورد کردم که تور گردشگری «شرلوک هلمز» بود؛ در حالی که شرلوک شخصیت خیالی بود، اما وقتی در گوگل 10 آدرس مشهور دنیا را سرچ می‌کنیم آدرس خانه «شرلوک هلمز» به آدرس خیابان «بیکر پلاک 221 ب» را به مخاطبان ارائه می‌کند.

نورآقایی ادامه داد: بعدها در سفرهایی که داشتم متوجه شدم خانه «رومئو و ژولیت» در شهر ورونا ایتالیا یکی از مقاصد پُر بازدید دنیاست؛ در حالیکه این دو شخصیت هرگز وجود خارجی نداشتند و ساخته و پرداخته ذهن ویلیام شکسپیر هستند؛ به همین دلیل من به تحقیق در مورد آثار ایرانی پرداختم. به عنوان نمونه به بررسی رُمان «کلیدر» محمود دولت‌آبادی پرداختم و توانستم برخی از شخصیت‌های داستان از جمله دُختر آقای گل‌مَمَد را پیدا کنم و خانه او و دختر، نوه و نتیجه او را هم بیابم. وسایلی که از گل مَمَد باقی بود را به من دادند. حتی از شناسنامه دخترش عکس دارم و بر این اساس یک گردشگری یک هفته‌ای در آن منطقه حول محور اتفاقی که در رُمان وجود داشت، شکل گرفت.

نرخ ارز تهدیدی برای بخش خارجی نمایشگاه کتاب تهران

وی گردشگری ادبی رویداد محور را دارای دو جنبه معرفی کرد و افزود: وقتی بر اساس رویداد سفر می‌کنیم، این به نوعی گردشگری رویداد هم محسوب می‌شود و همزمان طبق محتوای رویداد می‌تواند گردشگری ادبی نیز محسوب شود، مانند آئین بزرگداشت مولانا و نمایشگاه کتاب فارغ از اینکه می‌تواند یکی از اتفاقات مرتبط با گردشگری ادبی باشد. این میان البته باید برخی از ظرافت‌ها را در نظر گرفت. در واقع باید توجه کرد چگونه می‌توان به نمایشگاه کتاب به مثابه گردشگری ادبی نگاه کرد،‌ صرف اینکه افراد به نمایشگاه بروند و کتاب بخرند،‌ این گردشگری ادبی محسوب نمی‌شود. فضاها و اقتصادهای پیرامون نمایشگاه کتاب، گردشگری ادبی را شکل می‌دهند و می‌شود ایده‌هایی داشت که نمایشگاه کتاب به یک رویداد در حوزه گردشگری ادبی تبدیل شود.

نورآقایی توضیح داد:‌ حضور فروشگاه‌های کتاب یا نمایشگاه کتاب می‌تواند در انتخاب یک شهر به عنوان «شهر ادبیات» مؤثر باشد. «یونسکو» با تعریف هفت زیرشاخه برای شبکه شهرهای خلاق مواردی چون موسیقی،‌ ادبیات، رسانه،‌ خوراک، صنایع دستی و ... به موضوع ادبیات شهرها توجه کرده است. تهران با وجود شهرکتاب‌ها،‌ نمایشگاه بین‌المللی کتاب و رویدادهای ادبی در کافه‌ها و... همچنین استفاده از گردشگری ادبی می‌تواند بدل به «شهر خلاق ادبی» شود. اینطور می‌توان پرونده ثبت تهران به عنوان شهر ادبی را مطرح کرد. در جریان «گردشگری ادبی» مجموعه موقعیت‌های «گردشگری ادبی» در تهران نظیر خانه موزه‌ها، مقبره‌ها، تور کتابخانه ‌ملی، تور کتابخانه‌های خلاق و... نشست‌های ادبی در کنار نمایشگاه کتاب باید مورد توجه باشد، همچنین توجه به مکان‌های معرفی شده در داستان‌ها مانند ظهیر الدوله و یا کافه نادری بخشی از گردشگری ادبی است.

سهراب سپهری شاعری جهانگرد بود

این متخصص حوزه گردشگری ادبی در بخش دیگری از این گفت‌وگو اشاره کرد: می‌توان در نمایشگاه کتاب نشست‌های تخصصی «گردشگری ادبی» را برگزار کرد. توجه و تحقیق نسبت به مکان‌های مرتبط با ادبیات و شخصیت‌های ادبی در «گردشگری ادبی» مهم است. خانه حافظ در کجای شیراز می‌توانسته باشد؟ مسیر سفر ناصرخسرو قبادیانی از کجا تا کجا بود؟ به عبارتی نویسندگان زیادی در تاریخ ایران داریم که در رابطه با موقعیت‌ها و مکان‌ها صحبت می‌کنند. وقتی شاعر می‌گوید خوشا شیراز و وضع بی‌مثال‌اش یعنی چه؟‌ یا اشعار سهراب که در اشعار خود موقعیت‌های زیادی را بیان کرده است. در گلستانه چه بوی علفی می‌آید و گلستانه مکانی بوده نزدیک خانه سهراب سپهری که مقبره او نیز در همان نزدیکی است.

نورآقایی گفت: سهراب سپهری یک شاعر جهانگرد بود که از قضا نقاشی هم می‌کرد؛ با قلم و قدم همکار بوده است.‌ او سفرهای زیادی داشت، به ژاپن و نیویورک رفت و رکورددار فروش نقاشی در ایران است، اما هیچ کس به او از منظر سفرهایش نپرداخته است. مضامین سفر در شعرهای شاعران دیده وجود دارد. آنها در ذهنشان سفر می‌کنند. رستم در شاهنامه یک پهلوان است؛ اما او یک مسافر هم هست و مدام در حال سفر است. این مسائل را می‌توان در نمایشگاه کتاب بررسی کرد. ایران می‌تواند به دلیل پیشینه ادبی بالا در «گردشگری ادبی» بسیار موفق باشد.

سی‌وپنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از 19 تا 29 اردیبهشت (1403) در محل مصلی امام خمینی(ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار می‌شود.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • ­کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس منتشر شد
  • ایران در غرب آسیا کشوری تصمیم‌ساز است
  • نمایشگاه کتاب و ظرفیت «گردشگری ادبی»
  • مرتضی اشراقی در مراسم رونمایی از کتاب «چالش‌های تاریخی» چه گفت؟!
  • برگزاری جایزه داستان و بازآفرینی با رویکرد روایتگری ادبی
  • ثبت و ضبط تاریخ شفاهی یزد قدیم در اولویت مرکز اسناد
  • سلیمی نمین: مسائل فرهنگی را نمی‌توانیم یک سویه حل کنیم/ صفارهرندی: نسل ما انقلاب را از معبری دریافتند که پیشانی آن امام بود؛ خدشه به امام کل آن معبر را نابود می‌کند
  • ثبت تاریخ شفاهی یزد قدیم، از اولویت های مرکز اسناد و کتابخانه ملي استان يزد
  • دلیل انصراف نامزد‌های جایزه قلم آمریکا چه بود؟
  • نق‌نق‌‌نویسی داستان اجتماعی نیست